🔸 ای که مهجوری عشاق روا میداری 🔸 عاشقان را ز بر خویش جدا میداری 🔹 تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب 🔹 به امیدی که در این ره به خدا میداری
🔸 قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع 🔸 که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع 🔹 شراب خانگیم بس می مغانه بیار 🔹 حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع
🔸 صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
🔸 که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
🔹 هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
🔹 درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
🔸 روزگاریست که سودای بتان دین من است
🔸 غم این کار نشاط دل غمگین من است
🔹 دیدن روی تو را دیده جان بین باید
🔹 وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
🔸 آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت🔸 آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
🔹 تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین🔹 کس واقف ما نیست که از دیده چهها رفت